استاد اینکه رضا داشتن با دعا کردن منافاتی نداره رو من خیلی متوجه نمیشم،لطفا توضیح بدین که چطور ممکنه؟
کسی که به مقدرات الهی و آنچه که براش تعیین شده و خارج از اختیارش هست رضا پیدا میکنه؛اثر این رضا میشه احساس آرامش و خوشنودی از آن چیزی که هست یا نیست؛ حالا فردی که چنین احساسی داره عملا نمیتونه دست به دعا برداره و بگه خدا فلان چیزرو برام تغییر بده!
ضمن اینکه یکی از شروط استجابت دعا گریه کردن و یا حتی خود را به گریه واداشتنه،که بازم کسی که به قسمتش در چیزی راضی شده با وجود احساس رضایت هرگز نمیتونه به این شکل چیزی رو طلب کنه
رضایت مومن از خواست خدا مربوط به مجموعه زندگی او و همچنین جزئیات زندگی مادی و معنوی اوست. یعنی هم از روند فعلی و آنچه خدا در اختیار او قرار داده راضیست و هم در امتداد زندگی معنوی و مادی و مایحتاج منطقی و صحیح که بواسطه دعا درخواست میشود رضایت دارد. در واقع مومن "خیر" را در آنچه از جانب خدا-بعد از تلاش خودش- روی میدهد میداند و وصول یا عدم وصل خواسته هایش نقشی در بهم زدن این رضایت ندارد. اساسا دعا برای مومن حقیقی، بهانه ی ارتباط با خداست نه وسیله رسیدن به مایحتاج مادی و معنوی! چون خداوند حتی بدون دعاکردن، آنچه برای دنیا و آخرت مومن نیاز است را فراهم میکند و لزوم دعا برای اعلام بندگی و حفظ ارتباط با معبود است.