پیاده روی اربعین و زیارت اربعین از ابعاد مختلفی قابل بررسی ست:
1همچنان که سیره حضرت ابراهیم علیه السلام و هاجر و اسماعیل بوده، اساسا زیارت خانه خدا می بایست با پای پیاده انجام بگیره و معصومین هم نوعا مقید به این عمل بودند و در طول عمر مبارکشون به دفعات با پای پیاده به زیارت خانه خدا و حج می رفته اند. البته منظور صرفا زیارت بیت الله الحرام نیست و اصل زیارت مقصود است . یعنی کسب معرفت، امکان تفکر بیشتر، انس حقیقی و واقعی با خاک(زمین) و آسمان و بالتبع سرما و گرما و دیگر شرایط حاکم بر زندگی زمینی! همگی و در کنار هم فقط در پیاده روی ممکن است. سرآمد این علت و فلسفه در "سعی صفا و مروه" و حضور در منا و عرفات تجلی تام پیدا کرده و یکی الگوی مستحکم و متقن توحیدی برای درک معنویت و انسان سازی و تشرف به ساحت قدس ربوبی در زیارت با پای پیاده فراهم کرده است.
2اساسا حرمهای شریف معصومین و انبیاء الهی همانند وجود مقدس خودشان در ایام حیات، چیزی جز واسطه بین بندگان با خدا و بالعکس نیست و همانند قبله عمل میکند تا با توجه دادن قلوب مومنین به خود امکان اتصال با عرش و عالم معنا را فراهم کند. همچنان که فلسفه ساخت مساجد نیز چنین است. لذا آنچه در فلسفه حج بیان شده و در مسیر کمال بندگان خدا موثر است درباره همه زیارتکده های اصیل از مراقد انبیاء و اوصیاء کرام معتبر است.
3در بین همه حرمهای شریف، حرم امام حسین علیه السلام به علتهای متعددی برتری دارد و همچنان زیارت این مرقد نیز بر دیگر زیارات برتری دارد.
✅قیام لله و زنده نگهداشتن فلسفه جهاد و شهادت
✅زنده و مهیا نگهداشتن وسیعترین دایره ی جذب بندگان و انسانها به کانون هدایت
✅زنده و شفاف نگهداشتن کربلا به عنوان نقطه تمایز و مرز کفر و ایمان و محبت و بغض و بلکه انسانیت و مادون انسانیت
✅و از اینها مهمتر، زنده و مهیا نگهداشتن پایگاه بزرگ و اصلی تدارک قیام امام مهدی علیه السلام بطور میدانی و همچنین ایجاد دایره امن تحرکات نهائی حضرت و تشکیل حکومت جهانی به مرکزیت کوفه!
از جمله مواردیست که اشرفیت و برتری زیارت کربلا بر دیگر مراقد شریفه رو نشون میده .
بنابراین همچنان که فلسفه و اساس حج و زیارت خانه خدا بر مشی و پیاده روی ست و سیره همه اولیاءالله همین بوده و هست، اساسا فلسفه زیارت کربلا به عنوان برترین زیارتگاه با همان اهداف کعبه و قبله برای مومنین و مسلمین و بلکه همه انسانها، نیز پیاده روی ست مگر اینکه امکان نداشته باشد یا عذری در میان باشد.
افزون بر این علتها به این موارد هم میتوان اشاره کرد که جنبه معرفتی و عاشقانه دارد:
1 برای عاشق زیارت با پای پیاده فرصت بیشتری ایجاد میکند تا همانطور که گام به گام به کانون عشق و محبت عالم یعنی کربلا و حرم امام حسین علیه السلام نزدیکتر میشود از علایق دنیایی و محبتهای زودگذر نیز دل بکند. شاید از همین باب است که در روایات متعدد، برای هر قدمی که به سمت کربلا برداشته میشود ثواب مشخص و خاصی بیان گردیده!
2همدلی و همراهی با عموم کسانی که از فرق و اقوام و بومهای مختلف، عاشق امام حسین هستند و به وضوح گستردگی دایره محبت او که "رحمة واسعه الهی" است را نشان میدهد، دلهای عاشق را مطمئن تر و با نشاط تر میکند تا یقین کنند این کانون حقیقی عشق اساسا با هرنوع عشق دیگری متفاوت است.
3برای یک عاشق حقیقی، شنیدن یک روضه یا وصف حال معشوق حقیقی یعنی امام حسین علیه السلام سیرکننده نیست و تا قدم به قدم این مصائب را لااقل نظاره نکند و سختیهای راه کاروان حسینی را به نوبه خود نبیند و نچشد، آن حالت عرفانی و حال وصف ناشدنی عشق به حسین علیه السلام بطور دقیق و کامل درک و ایجاد نمیشود لذا رفتن به این پیاده روی، عاشق را یک به یک در منازلی که معشوق و همراهانش سیر کرده اند، میبرد و رفته رفته درک و دریافتی حقیقی از "مصیبت عظمای عالم" پیدا میکند.
4 و اما گذشته از همه علتها و فلسفه ها... فقط وقتی پیاده به کربلا میروی میتوانی به وجود بهشت یقین کنی!
و بی شک درک این حقیقت ناب از غیر مومنان ساخته نیست همچنان که همگان نمیتوانند بفهمند که چرا خداوند متعال و مهربان بندگانش را در هنگامه میهمانی خاص ماه مبارک رمضان و بر سر سفره اطعام بهشتی، با گرسنگی و تشنگی پذیرائی میکند!