در گذشتهها، باور بر این بود که زمین بر بالای شاخ گاو، و گاو بر پشت ماهی
و ماهی در آب قرار دارد.
علت زمین لرزه این است که گاو، زمین را از یک شاخ به شاخ دیگر خود میگذارد.
داستانهای اسطورهای، در تمامی دنیا وجود داشتهاست.
اینک پرسش این است که
چرا گذشتگان چنین فکری یا چنین نظریهای به ذهنشان خطور می کرد؟ چرا تصور دیگری به ذهنشان خطور نکرده بود؟
آیا ممکن است که عارفان شان باطن و یا برزخ و یا ملکوت عالم را چنین دیده و چنین گزارشی از مشاهده خود بین مردمشان ترویج کرده باشند و لذا مردم نیز چنین اعتقادی پیدا کرده بودند؟
البته اینجا جای این بحث سخت و دقیق نیست و من هم از ورود به برخی از اسرار معذروم اما از نظر نجومی شما سیاره یا شیء را تصور کنید که ساختار واحد و منسجم ندارد و همانند یک توده است یعنی در مرکز و هسته منسجم و یکپارچه و هر چه به پوسته برویم، از هم پراکنده و ذره ای!
حال این جسم اگر با سرعت بسیار بالا به سمتی حرکت کند بنابر قوانین فیزیک، به یک دنباله دار تبدیل میشود ، یعنی از حالت کروی که در اول بود به واسطه سرعت و حرکت به یک کره کوچک به اضافه یک دنباله بلند تبدیل میگردد.
حال اگر دو مولفه دیگر هم به سرعت و حرکتش افزوده شود وضعیت پیچیده و البته جالبی میشود . مولفه اول تاثیر فشارهای پیرامونی- جاذبه دیگر اجرام- و دوم حرکتِ در حال حرکت- که نوعا حرکات اجرام به غیر از یک مسیر طولی به صورت خود چرخشی نیز هست- یعنی به دور خود نیز میچرخند؛ بنابراین شیء مورد نظر ما با توجه به این دو مولفه اخیر از حالت دنباله دار خارج و همانند کره ای با دو بال میگردد که از طرفین و در جهت مقابل یکدیگر به دور کره در حال چرخش هستند(چیزی شبیه کهکشان راه شیری)!!
حالا باز هم وضعیت متفاوت تر و پیچیده تری را در نظر بگیریم و مولفه های دیگری را نیز بیافزائیم؛ مثلاشیء مورد نظر به غیر تاثیرپذیری از اطراف و حرکت به سمت جلو و حرکت دورانی، از یک بُعد ناشناخته و نادیدنی نیز تحت فشار یا جاذبه قرار بگیرد، همچنین و بطور همزمان، سرعت دورانی اش بیش از حرکت طولی اش گردد؛ در این حالت ما با یک کره و دو شاخ پیرامونی که به دو سمت چپ و راست خم شده و به سمت عقب کشیده شده اند مواجه خواهیم شد! یعنی دقیقا شبیه سر یک گاوِ شاخ دار!!!