برای فعال شدن عقل و قدرت فکرچه راهکارهایی پیشنهاد می کنید ؟
تفکر یک فرایند پیچیده ست که بخاطر عدم مراجعه عمومی بهش و نپرداختن عالمان به این مقوله مهم، ناشناخته باقی مونده و نهایت برداشتی که ازش میشه همون تعقل هست که این تلقی صحیحی نیست
تعقل به محاسبات آگاهانه یا ناآگاهانه مغز گفته میشه که هیچ بار معنایی و ارزشی نداره
اما تفکر اساسا معنایی و ارزشی ست و بعد و بالاتر از تعقل قرار داره
به زبان ساده وقتی هر یک از احساسات ما چیزی رو دریافت میکنه در محفظه ای به اسم ذهن این داده جدید وارد میشه و مغز (عقل) در مراتب مختلفی که داره شروع میکنه این داده و اطلاعات حسی خام رو تجزیه و تحلیل میکنه. بخشی از این فراید غیر ارادی و به صورت ناآگاهانه از سوی مغز انسان انجام میشه و بخشیش هم بستگی به آگاهی فرد داره. به این اتفاق، تعقل گفته میشه. سطح اول و مرتبه اول از تعقل، محاسبات صرفا مادی و دنیایی ست و کمیتها مادی ارتباط داره. افراد آگاه سعی میکنند این تجزیه و تحلیل رو به مرتبه بالاتری سوق بدن که این کار به آگاهی نیاز داره.
اما یک رده بالاتر و اثر گذار تر و مهمتر که شآن انسان مومن هست، تفکر گفته میشه. تفکر به زبان ساده یعنی تعقل به اضافه ایمان!
یعنی فرایندی که در محاسبات عقلی و مغزی طی میشه تا ما داده های حواس پنجاگانه مون رو تجزیه و تحلیل کنیم، بعد از محاسبه، به قلب(یعنی مرکز عقایدمون) هم فرستاده بشه تا بار ارزشی و معنایی چیزی که دیدیم یا شنیدیم یا حس کردیم یا... هم سنجیده بشه و عقل و قلب با هم تکلیف این داده خام رو مشخص کنند که آیا برای انسان مفیده؟ مضره؟ قابل نگهداریست یا از یاد ببره؟ همیشه ازش استفاده کنه یا موردی؟ اصل باشه یا فرع و... دهها تقسیم بندی دیگه!
طبیعتا در مرحله تفکر هر کس مومن تر باشه ، بیشتر فکر میکنه و به تعقل صرف، اکتفا نمیکنه و جالب اینکه این رابطه دقیقا دو طرفه ست یعنی کسانی که سعی کنند دریافتهای حسی خودشون رو با هرچه که به عنوان عقیده و ایمان درونشون و در قلبشون دارن محک بزنن، اینها ایمانشون رفته رفته تقویت میشه و اصلا راه تقویت ایمان همینه
بنابراین برای تقویت تفکر لازمه این کارها رو بطور دائم انجام بدیم:
اول و مهم استفاده صحیح و دقیق از حواس پنجگانه ست که اکثرا بلد نیستند. ما باید استفاده از چشم و گوش و بینی و... یاد بگیریم و بطور صحیح و دقیق مورد استفاده قرار بدیم. طبیعتا و بدیهتا، این امر مستلزم، سالم نگهداشتن بدن و جسممون هست. اینجا اهمیت خوراک از نظر حلال و طیب بودن مشخص میشه و اگر کسی خوراکش نه تنها حلال، بلکه طیب و مطابق طبع انسانی او نباشه، به مرحله تفکر راه پیدا نمیکنه!
دومین نکته ی مهم، صبور بودن و سریع نتیجه گیری نکردنه. یعنی انسانهایی که تمایل دارند اهل فکر باشند بعد از اصلاح خوراکشون به دنبال این باید باشند که هر چیزی رو که با احساساتشون دریافت کردند، سریعا تجزیه و تحلیل نکنند و تکلیفش رو مشخص کنند بلکه صبر کنند تا عقاید قلبیشون هم نظرش رو درباره این دریافت حسی بیان کنه که طبیعتا این اتفاق کمی زمان میبره چون جسم و "نفس" انسان به سادگی نمیخواد پای معنویات و ایمان و خدا به امور عادی زندگی باز بشه و اینطور القا میکنه که این مسائل نیاز به تفکر و نظر دادن خدا و ایمان و...نداره که قطعا اینطور نیست و این فریب کاری نفس هست.
سومین نکته برای تقویت تفکر هم داشتن برنامه برای فکر هست. واضحه که فکر کردن به دریافتهای کوچک و بزرگ حواس، به این سادگی نخواهد بود چون تعدادشون زیاده و به علم و آگاهی بالایی نیاز داره. بنابراین کسی که به دنبال تقویت قدرت فکر و تفکر در وجود هست باید دریافتهای حسی خودش رو دسته بندی و به عبارتی اولویت بندی بکنه و از موارد مهمتر شروع کنه. مثلا انسان در روز چیزهای زیادی رو با چشمش میبینه. ببینه کدوم چیزی که دید مهمتر و موثرتره در زندگیش- معنوی و مادی- اون رو در اولویت تفکر قرار بده
نکات در این خصوص زیاده اما با رعایت همین 3 نکته تحول اساسی در وجود انسان ایجاد میشه و طعم حقیقی تفکر رو قطعا میچشه و آثار مبارکش رو به عینه میبینه